دویست و هجدهم

ساخت وبلاگ
ینیا من خدای گند زدنم -__-  امروز داشتم با یکی صحبت میکردم گفتی چیکا میکنی و اینا گفتم دانشجوام قلان بیسار گفتم فلان رشترو میخونم گفت کجاس آدرسو دادم حالا اشتباه -___-  بابا جان اخه این چه سوالیه از من میپرسی ://  من اون رشته اون دانشگاه قبول شدم شای دویست و هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayriikaaa بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

وقتی اسم عشق میاد من اولین چیزی که به ذهنم میاد مولاناس و داستانش و عشق اول و واقعن غمگین میشم ...

یجور که حس میکنم مغز استخونم میسوزه !

شاید اگه من عاشق شده بودم عشقم به ثمر رسیده بود وصالی در میگرفت هیچ وقت نمیفهمیدم عشق یعنی چی شایدم الان نمیدونم ولی همینقدر میدونم که هربار که اسم عشق میاد بغض گلمو میگیره ...

دویست و هجدهم...
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayriikaaa بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

حس میکنم برای فراموش کردن یسری چیزا نیاز به آدمای جدید دارم ولی میدونی وقتی به آدما نگاه میکنم و هیچکس اونی نیست که باید باشه ینی اونی نیست که بتونه جای خالی اونایی که نیستنو پر کنه ینی هیچکس با چشماش پیدا نمیشه منو بفهمه غمگین بشه محل نده منو حرص بد دویست و هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayriikaaa بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

این سه شنبه های لعنتی هم بوی غروب جمعه را گرفته اند وقتی تمام هفته ام بشود پنج شنبه و پنج شنبه و ختم شود به یک کابوس کوفتی دیگر چه توقعی میتوان داشت از این سه شنبه ی لعنتی که دلگیر نباشد و بوی غمش آدم را خفه نکند ؟
اصلا دیگر چه توقعی میتوان از من داشت روزهایم را گم نکنم وقتی تو را ندارم ! هااا ؟؟ وقتی نمیدانم خودم را میان کدام پنج شنبه گم کردم دیگر چه فرقی میکند یک شنبه غروب کند یا نکند سه شنبه جمعه باشد یا نباشد اصلا به درک ...

دویست و هجدهم...
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayriikaaa بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

دلم نمیخواد بخوابم -__- 

آرامش این وقت شب  خیلی بهم کیف میده هی فکر میکنی تیک تیک ساعت مهر میکنه هی فکر میکنی ساعت تاییدش میکنه ...

ولی مجبوریم بخوابیم همه چی اجباریه دلم میخواد مثل قبل توانشو داشتم یهویی دیگه بیست و چهار ساعت بیدار میموندم کتاب میخوندم متن مینوشتم کمتر به خزعبلات و دری ورایی که تو ذهنم میگذره فکر میکردم ://

#کم خوابیم آرزوست 

+تو این سرما میخواییم بریم شمال دوباره منو ببرن تو نقطه کور از همه چی و همه کس بدور -__- 

الکی سعی میکنم به خودم خوشش بگذرونم اره :)

دویست و هجدهم...
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : چهاردهم, نویسنده : nayriikaaa بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

حالم بهتر شده و البته باید بگم از وقتی با شین (مامانم ) حرف زدم بهتر شدم اصلا خودم میدونستم که باید باهاش حرف بزنم و این شمال بهترین بهونه شد :) و این قرصای آرامبخش مزخرف هم فقط بیشتر ادمو کلافه میکنن دیگه نمیخورم ^__^ میخوام به خودم بیام ینی محل به دویست و هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : پانزدهم, نویسنده : nayriikaaa بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

اندراحوالات اونجا : کرسی گذاشته ایم و بخاری نفتی ها را روشن کردیم من از همان موقع که رسیدیم یک لهاف پهن کردم زمین بالشتم را آوردم لهاف قرمز همیشگی خودم را کشیدم روی سرم خوابیدم اینجا انقدر سرد است که آدم یا باید زیر لهاف بچپد و دستهایش را بهم بساید ی دویست و هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : شانزدهم, نویسنده : nayriikaaa بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36

باز خوابشو دیدم ..

اینکه من هنوز خوابشو میبینم نمیدونم خوبه یا بد ولی خب هم دوست دارم ببینم خوابشو هم اینکه نه حالم گرفته میشه حتی تو خوابم حالمو میگیره خیلی بده هااا تو خواب رویا هم منو کم‌محلی میکنه و ازم دلخوره مثل آخرین بار که ازم دلخور بود الکی و رفت ... 

چرا ...

دویست و هجدهم...
ما را در سایت دویست و هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayriikaaa بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 19:36